http://maz1392.ParsiBlog.com | ||
محرم در مز(1392)
دقیقا روز اول ماه محرم الحرام بود که همگی تازه رخت سیاه را بر تن کردیم و با حزنی بر دل،راهی هیئت ها شدیم.همان روز های اول و دوم بود که همگی با هم دم گرفتیم و خواندیم: شیعه ماه غم آمد،ماه محرم آمد جمله زنید بر سر،موسم ماتم آمد اما دقیقا نه روز بعد و در روز تاسوعا دم گرفتیم و برای سقا و علمدار بی دست بر سر و سینه زدیم و اشک های همچون گهر را از دیده خویش روان ساختیم.یا روز بعد از آن که همه برای جدا شدن سر سالار شهیدان روضه و نوحه خواندیم و شب هنگام نیز شمع ها را روشن کردیم و در شام غریبان حضرت،به یاد زینب و طفلان و رقیه گریستیم. اما در این ایام محرم، مردم روستای مز نیز مانند تمام شیعیان دنیا به عزاداری پرداختند و به جرئت باید بگویم که یکی از پرشور ترین عزاداری ها برای سرور و سالار شهیدان،متعلق به مردمان دیار من است. عزاداری ها در مز نیز از روز اول محرم آغاز شد.اما عزاداری مز از روز هشتم به بعد پرشورتر بود.چون در روز هشتم بود که مزی های ولایتمداری که ساکن شهرهای اطراف بودند، به سرای خویش بازگشتند. امسال هم مانند چند سال اخیر، سخنران مراسم ما جناب آقای شیخ فضل الله شرفی بود.مردی که تلاش های بسیار زیادی را برای پرشور بودن مراسم روستا در این چند سال کرده است و نتایج آن نیز قابل مشاهده است .بنده نیز وظیفه خویش می دانم که از ایشان تشکر و قدردانی کنم و خدمت ایشان خسته نباشید عرض کنم. مراسم روستا در روز تاسوعا نیز از ساعت 8 صبح آغاز شد.هرچند که بودند مردان و زنانی که از ساعت ها قبل در آشپزخانه حسینه حاضر شده و شروع به آماده کردن غذا برای عزاداران هییت انصار الحسین روستای مز کردند.ساعت 8 مردم به جوار امامزاده شاه محمود رفتند و در آن جا با نوحه خوانی پیر غلام اهل بیت، حاج میرزا شروع به سینه زنی کردند.پس از ایشان نیز دیگر مداحان به مداحی پرداختند و سینه زنی را تا ساعت ده ادامه دادند.نیم ساعت بعد نیز همه عزاداران به سمت حسینیه روستا رهسپار شدند و در آن جا نشستند. جوانان هییت در حال آماده شدن بودن تا باز هم در یک حرکت دسته جمعی،به نام مانور میثاق با ولایت 5، دست لبیک خویش را به سید علی نشان دهند و بگویند: ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند جوانان روستا تا قبل از نماز ظهر، موتور های خود را در حیاط حسینیه پارک کردند تا شماره گذاری شود و پرچم های یا ابا عبدالله الحسین بر روی آن ها نصب شود. با صدای موذن، مردم روستا نیز در مسجد جامع حاضر شدند و خود را برای برپایی نماز ظهر آماده کردند.پس از اقامه نماز ظهر و عصر، سفره های ابا عبداالله پهن شد و ولایتمداران مزی ناهار خویش را صرف کردند. پس از ناهار نیز جوانان به انجام مانور میثاق با ولایت پرداختند.(شرح مانور در پست قبلی). شب عاشورا فرا رسید.دل ها نیز حزین تر بود.همه آمدند.از پیر و جوان گرفته تا زن و مرد.حیاط هییت جای سوزن انداختن نبود.مراسم با زنجیر زنی آغاز شد.و پس از یک ساعت زنجیر زدن، سینه زنی واحد آغاز شد.یکی از زیبا ترین لحظه های زندگی اعضای حاضر در هییت انصارالحسین، لحظه ای بود که در پایان واحد اعضای هییت دست ها را در دست هم دیگر گره می کردند و به دعا های کربلایی محسن که در راس آن هااللهم عجل لولیک الفرج بود، آمین می گفتند.باید اعتراف کنم که صدای آمین تا آسمان ها می رفت و گوش فرشتگان را کر می کرد و در روی زمین نیز به کربلا می رسید. پس از سینه زنی نیز مراسم سخنرانی شیخ فضل الله شرفی و پس از آن نیز روضه خوانی بود.در هنگام روضه خوانی نیز فریاد های یا حسین به گوش می رسید.سپس جوانان روستا به سینه زنی هیئتی مشغول می شدند و پس از آن نیز همگی در یک جا جمع می شدند و شور می زدند.می توان گفت در قسمت آخر دیگر هیچ کس مستمع نبود، بلکه هر کس نوحه خوان غم حضرت جانان بود. صبح روز عاشورا نیز راس ساعت 9 تمام اعضای هییت در جوار امامزاده شاه محمود حاضر شدند و پس از سینه زنی ،گهواره و علم ها را بر دوش کشیدند و با مداحی و سینه زنی در بین راه، به سوی قدمگاه بی بی مریم که در کوش ده قرار دارد، رهسپار گشتند. بعضی ها در این راه به یاد بازماندگان واقعه کربلا دمپایی های خویش را در گوشه ای قرار داده بودند و پا برهنه بودند تا اندکی از سختی های کربلا را حس نمایند. هیئت به قدمگاه بی بی مریم رسید؛ مراسم سینه زنی آغاز شد و پس از دقایقی سینه زنی، مردم زنجیر ها را در دست گرفتند و در دو صف که بلندای آن به چشم قابل رویت نبود، از سوی بی بی مریم با زنجیر زنی به سوی گلزار شهدای روستا حرکت کردند.زنان روستا نیز پا به پای مردان، در پشت هیئت حرکت می کردند و در غم سرور و سالار شهیدان می سوختند. هنگامی که هییت به گلزار شهدا رسید، ابتدا بر سر قبر سه شهید گلگون کفن حضور بهم رساندیم و پس از آن نیز مراسم سینه زنی از سر گرفته شد. سپس به سوی مسجد روانه شدیم.در مسجد نیز مراسم روضه خوانی بود و اشک ها نیز جاری بر گونه ها. با صدای موذن،همه برای اقامه نماز حاضر شدند و پس از اقامه نماز ظهر و عصر، همانند روز تاسوعا، سفره های پربرکت ابا عبدالله پهن بود. ظهر عاشورا، آسمان مز نیز از فرط غم اشک های خویش را بر سر مردمان مز فرو ریخت تا روز عاشورای سال 1392 تبدیل به یک روز بارانی گردد. شب شام غریبان نیز که شاید بتوان گفت غم انگیز ترین شب محرم است فرا رسید و با زنجیر زنی و سینه زنی و سخنرانی و روضه خوانی، این شب نیز به پایان رسید تا مهری باشد بر ده روز عزاداری سرور و سالار شهیدان. واقعا به سرعت برق و باد این محرم نیز گذشت اما هیئت انصار الحسین به لطف خدا و در سایه امام زمان(عج)، هر ساله پر شور و شعور تر می گردد. در پایان نیز جای دارد تا از همه اعضای هییت و مداحان عزیز و حاج آقا شرفی و خدمتکاران حسین (ع)، خسته نباشید بگویم. انشاالله سال دیگر نیز همه با هم حاضر باشیم. --------------------------------------------- سینه زنی در حیاط هیئت و گلزار شهدای روستا ------------------------------------------------------------------------------------- --------------------------------------------------- دست های اتحاد عزاداران حسینی ------------------------------------------------------------------------------ تلاش آشپزان در آشپزخانه ---------------------------------------------------------------------------------------- سفره های حسینی روزهای تاسوعا و عاشورا -------------------------------------------------------------------------------------- هوای ابری و بارش باران در روز عاشورا -------------------------------------------------------------------------------------- مهری بر پایان عزاداری دهه اول محرم [ پنج شنبه 92/8/30 ] [ 11:33 صبح ] [ حمید رضا رضایی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |